جدول جو
جدول جو

معنی خاک مال کردن - جستجوی لغت در جدول جو

خاک مال کردن
(بَ چَ / چِ / بَچْ چَ / چِ اَ تَ)
بر زمین آوردن پهلوان را. (غیاث اللغات) ، شستن با مالیدن خاک و آب با هم بچیزی، تطهیر: ولوغ کلب را خاک مال کنند و سپس دوبار بشویند، خوار و ذلیل کردن. رجوع به خاک مال شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ چَ / چِ / بَچْ چَ / چِ شُ دَ)
خاک مال کردن. شستن با مالیدن خاک و آب با هم بچیزی
لغت نامه دهخدا
(بَ چَ / چِ / بَچْ چَ / چِ اُ دَ)
خواری دادن. رجوع به خاک مال شود
لغت نامه دهخدا
(بَ چَ / چِ / بَچْ چَ / چِ اَ کَ دَ)
مطاوعۀ خاک مال کردن
لغت نامه دهخدا
(بِ چَ مَ دَ)
آب یا مایع جز آب را با خاک آمیختن:
در ازل خاک وجود ما به می گل کرده اند
منع می خوردن مکن سلمان به اکراهم نگر.
جمال الدین سلمان (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پا مال کردن
تصویر پا مال کردن
زیر پا کردن از بین بردن له کردن اضمحلال انهدام
فرهنگ لغت هوشیار